چگونه در دادگاه صحبت کنیم :آنچه باید به عنوان فرمول کلی در نظر داشته باشیم این است که در دعاوی بسیاری از فرصتها تکرار نمیشود. بنابراین چه در گردآوری ادله و قوانین و ضوابط چه در تنظیم لایحه دادخواست و یا شکوائیه و چه در آماده شدن برای جلسه دفاع شفاهی، نباید مواردی چون شتابزدگی خستگی، بی قراری و بی حوصلگی مانع از انجام صحیح کار شود.
بازبینی مکرّر نوشته ها، تکمیل و اصلاح هر یک و شاید بازخوانی بی پایان پرونده رمز موفقیت وکیل است. اینکه احتمالاً نوشته ها با دقت خوانده نخواهد شد و شاید اصلا خوانده نشود، نباید در نحوه اقدام تاثیر گذار باشد.
وکیل ناچار است ضعف خود را در نویسندگی با مطالعه، پی گیری و مکرر نوشتن برطرف کند و در صورت ضعف در گفتار نیز میتواند آن را با خواندن و مرور آنچه باید بگوید و همچنین تکرار مکرر گفتار خود رفع نماید.
فراموش نکنیم که هر دادگاه در یک روز کاری با پرونده های متعدد سر و کار دارد و طی ماه و سال با ده ها و صدها پرونده مواجه است اما معمولاً در هر پرونده فقط یک یا دو وکیل دخالت دارند بنابراین توقع معقول و منطقی از وکیل آن است که در مورد پرونده خود به مراتب مسلط تر و آگاه تر از قاضی پرونده عمل کند.
آگاهی از مسائل حکمی و موضوعی پرونده آگاهی از مسائل حکمی پرونده بخشی از آمادگی پیش از جلسه است. مسلماً امور موضوعی دعوا را وکیل پرونده با جزئیات میداند یا باید بداند اما جنبه های ،حکمی ،قوانین مقررات و ضوابط اصولی و فقهی ناظر بر موضوع گاهی به اندازه ای وسیع و پیچیده میشود که گردآوری و تنظیم آنها تلاش جدی و مستمر وکیل را می طلبد.
در مورد امور موضوعی هم لازم است از موکلینی که تمام واقعیت را به وکیل خود نمی گویند حذر شود. این مورد پدیده عجیب و نادری اســت امــا متأسفانه وجود دارد. برخی از موکلین گمان می برند اگر نقاط ضعف ادعای خود و احیاناً ادله ای را که طرف دعوا در اختیار دارد برای وکیل بیان نکنند او محکم تر و مطمئن تر وارد میدان خواهد شد. این شبیه رفتار بیماری است که برخی عوارض و نشانه های بیماری خود را از پزشک معالج پنهان میکند تا مبادا پزشک مثلاً متوجه احتمال وجود سرطان در او شود!!
در صورت وجود چنین احتمالی، وکیل باید با دقت و باریک بینی این مسأله را در جلسه یا جلسات مشاوره با موکل خود برای تحصیل اطلاعات کامل حل کند. بی گمان وکیل پرونده باید همه جنبه های موضوعی و حکمی قضیه را با تسلط کامل بداند حتی اگر بنا به ضرورت و تشخیص خود برخی از آنها را در دادخواست یا لایحه و در استدلال شفاهی خود مطرح نکند البته در مورد مطالب اخیر تضمینی وجود ندارد که طرف مقابل و یا دادگاه متعرض آن نشوند. اگر چنین شد وکیل باید آماده باشد.
مثال: موضوع دعوا خلع ید از ملک مغصوب موکل است. موکل احتمال میدهد پیشکارش ندانسته و ناخواسته نوشته یا یادداشتی را که متن آن را هم نمی داند به خوانده داده باشد. بدیهی است این موضوع نباید در دادخواست مطرح شود اما لازم است آمادگی پاسخگویی برای وکیل ـ در حد امکان وجود داشته باشد. هنگامی که در دادگاه تجدید نظر وقت رسیدگی تعیین میشود با توجه به محتویات لوایحی که مبادله شده وکیل تجدیدنظرخواه باید صرفاً روی اشکالات و ضعفهای رأی بدوی تکیه و از حواشی پرهیز کند و وکیل تجدید نظر خوانده نیز باید فقط در پی نفی اعتراضات تجدید نظرخواه و بیان نقاط قوت رأی بدوی و دلایل صحت و اعتبار آن باشد.
جایز نیست و کلا ورود دادگاه را به بحث با خود منتفی بدانند و همواره باید آماده باشند که در بحث و احتجاج احتمالی نظر مثبت دادگاه را به سمت استدلال و استنتاج خود معطوف و منعطف کنند. وکیل دقیقاً باید بداند کدام مطلب در کجای پرونده آمده و مستندش چیست.
اینجاست که اهمیت فیش برداری از مطالب CS CS پرونده با ذکر شماره صفحه مرتب کردن فیشها به ترتيب موضوعی یا حروف الفبا و یا هر نوع دیگری که مراجعه سریع وکیل و پیدا شدن مطالب را تسهیل کند، آشکار میشود. با رواج استفاده از کامپیوتر و در دسترس بودن رایانه های کم حجم و قابل حمل با داشتن امکانات وسیع طبقه بندی و تنظیم اطلاعات شاید استفاده از آنها موجب تسهیل و تسریع کار شود و حق هم همین است.
اما با در نظر گرفتن امکان خرابی دستگاه ممانعت از حمل آن به داخل دادگاه و احتمالات دیگر از این قبیل توصیه میشود علاوه بر بهره گیری از آخرین فن آوریهای ،روز روشهای سنتی نیز مانند فیش برداری از مطالب مورد استفاده قرار گیرد.
استفاده از یادداشتها در دفاع شفاهی در انتهای بخش پیشین به ارزش و اهمیت یادداشتها اشاره شد استفاده از فیش و یادداشت تا آنجا مفید است که به روخوانی منتهی نشود. اینکه وکیل لایحه دفاعیه اش را از ابتدا تا انتها برای دادگاه بخواند شاید از جهت آنچه اصطلاحاً حلال کردن حق الوكاله نامیده میشود مثمر ثمر باشد اما تحت عنوان «دفاع شفاهی خاصیت و فایده ای ندارد گوش فرا دادن دادگاه به چنین روخوانی در واقع مصداق «شنیدن است نه گوش دادن و چه بسا بتوان آن را نیز به حلال کردن حقوق دریافتی قاضی تعبیر کرد.
ممکن است وکیل دفاع شفاهی را بر مبنای متنی از پیش نوشته شده ارائه کند. این اقدام به شرطی که به صورت روخوانی در نیاید قابل قبول است و باید حين دفاع شفاهی از چنان انعطاف پذیری و آمادگی ای برخوردار باشد که پرسش یا پرسشهای ناگهانی دادگاه و یا هر رویداد غیر مترقبه دیگری سازمان فکری اش را در هم نریزد و متن آماده و بالش نگردد.
چگونه در دادگاه صحبت کنیم : در دادگاههای کیفری یک و دو تهیه لایحه از پیش فقط در حدی قابل قبول است که به منظور تعیین اولویت ها و ایجاد نظم برای دفاع باشد اما همواره باید احتمال تغییر جزئی یا کلی نوشته ها به لحاظ آنچه در دادگاه پیش می آید در نظر داشت.
در تحلیل نهایی باید پذیرفت که روخوانی متن را نمی توان دفاع شفاهی نامید. یادداشتهای مورد بحث اصطلاحا کارتهای خوش دستی هستند که کاغذ و مقوا باشد. ضخامت آنها باید چیزی بین وکیل آنها را به نحوی مینویسد و تنظیم میکند که بتواند از آنها برای کمک به حافظه اش استفاده کند.
هر کارت میتواند حاوی یک مطلب همراه با شماره صفحه پرونده شمارۀ ماده شماره و تاریخ رأی وحدت رویه دیوان کشور، نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه بخشنامه و شیوه نامـه مـورد استناد و یا شماره صفحه کتاب محتوی دکترین مورد استناد باشد.
نحوه نگارش یادداشتها به سلیقه وکیل باز می گردد. کافی است محتوای هر کارت یا فیش به گونه ای باشد که وکیل با خواندن آن تمام مطلب مورد استناد را به یاد بیاورد. معمولاً در دفاع شفاهی به ویژه در دادگاه تجدید نظر استان مجال قرائت کل مستندات و یا ورود به تفصيل مباحث قانونی و اصولی وجود ندارد و باید به ذکر شماره ماده و یا عنوان قاعده فقهی یا اصولی و امثال اینها بسنده کرد و امیدوار بود که با ضبط این موارد در صورت جلسه متعاقباً دادگاه به آنها توجه خواهد کرد. در دادگاه کیفری یک و دو و دادگاه انقلاب فرصت بیشتر است و محدودیت زمانی کمتری وجود دارد
در همه مواردی که دفاع شفاهی الزام قانونی دارد محدودیت وقت مطرح و مدیریت زمان ضروری است. اگر چه در نظام قضایی ایران مدت بحث دفاع محدود نیست اما دادگاهها عملا با این بیان که لطفاً مواردی را که در لایحه یا دادخواست نیامده بیان کنید»، «لطفا خلاصه کنید»، «وقت اداری در حال اتمام است یا با نشان دادن علائم بی حوصلگی و بی قراری مانع طولانی شدن دفاع شفاهی می شوند.
بر مبنای تجربه چهل و چند ساله خود و در عمل به این نتیجه رسیده ام که جز در موارد استثنایی ـ که اغلب در دادگاههای ،کیفری دادگاه انقلاب و برخی از دعاوی مدنی (حقوقی) پیچیده پیش می آیــد ـ دفاع شفاهی بیش از نیم تا حداکثر یک ساعت بی فایده است و فقط وقت و انرژی به هدر می رود. . به طور کلی در سخنرانیها جذب مطالب سخنران، هر اندازه هم فصیح و بلیغ و خوش بیان باشد، بعد از بیست دقیقه بازده نزولی پیدا میکند مگر در موارد بسیار نادر که مسلماً دفاع شفاهی در محاکم قضایی از این دست نخواهد بود.
شاید شنیده باشید که فلان سخنران هفت ساعت و یا فلان وکیل سه ساعت مداوم سخنرانی کرده اند. این رکورد بسیار گویی البته قابل ثبت و ضبط است اما باید به محتوای این سخنوریها و میزان جذب شنوندگان و تأثیرگذاری آن نیز توجه شود.
همچنان که گفته شد گاهی در پرونده های کیفری که در دادگاه های کیفری مثل کیفری استان سابق یا جنائی اسبق یا کیفری یک یا دو فعلی یا دادگاه انقلاب رسیدگی میشوند پیچیدگی ها و ابهاماتی وجود دارد که علاوه بر بحثهای طولانی ارائه مدارک و شواهد فراوان را هم ایجاب می.کند.
در پرونده های عادی اغلب موارد اگر دفاع مفید و مؤثری وجود داشته باشد طی نیم الی یک ساعت قابل عرضه است. اطاله کلام و پرداختن به حواشی و تکرار مطالب به اشکال گوناگون حکایت از فقدان دفاع مؤثر دارد و پرگویی چه بسا باعث شود که مطالب مؤثر گفته شده نیز مغفول بماند و از یاد برود.
اگر در مرحله بدوی یا تجدید نظر حين دفاع شفاهی حالت مجاوبه پیش بیاید – یعنی حالتی که خوانده پاسخ میدهد و خواهان نیز جواب گویی می کند – از آنجا که معمولاً آخرین کلام را خوانده باید بگوید تاکتیک قابل توصیه به وکیل خوانده این است که اگر متوجه شد همه مطالب را پاسخ داده و خواهان نیز مطلب جدیدی که قابل جواب باشد نگفته به سادگی اعلام کند که چون مطلب جدیدی گفته نشده از حق پاسخ گویی خود صرف نظر می کند.
وقتی دو یا سه وکیل از یک طرف در دعوا حضور دارند باید زمان دفاع شفاهی را تقسیم و هر یک قسمتی از مطالب را بیان کنند این باعث خواهد شد از یک سو خستگی و فرسودگی به آنها عارض نشود و از سوی دیگر دفاع با درایت و موشکافی بیشتری عرضه شود و این تغییر از خستگی و بی حوصلگی دادگاه نیز جلوگیری میکند.
و سخن آخر اینکه در دادگاه های کیفری و انقلاب اگر موضوع پرونده ای اقتضای دفاع تفصیلی و طولانی داشته باشد نباید بیتابی دادگاه یا حتی اشارات گفته های صریح محکمه، در مورد لزوم رعایت اختصار و یا تمام کردن سریع تر دفاع وکیل را از میدان به در کند وکیل باید بپذیرد که حق دفاع موکل مطرح است نه حق شخصی او به سخن گفتن. بنابراین تا زمانی که چیزی برای گفتن باقی مانده باید به دفاع خود ادامه دهد.