شرح گزارش شماره دهم، نیمه اول آذر (ماهیت پرونده کیفری)
مرجع رسیدگی کننده: ش.140ک.2
1-مشخصات شاکی: ز.ا فرزند ع.ا
2-مشخصات متشکیعنه: ع.ا.ا
3-موضوع شکایت: ممانعت از حق-ترک انفاق
4-تاریخ وقوع جرم: 22/3/96 محل وقوع جرم:……..
6-دلایل و مدارک: گزارش پلیس110
با عرض سلام، اینجانب ز.ا در خصوص شکایت خویش مبنی بر ممانعت از حق و ترک انفاق علیه متشکیعنه فوق به استحضار میرسانم ع.ا.ا همسر اینجانب میباشد. متاسفانه به بهانههای واهی سر ناسازگاری با بنده داشته و در تاریخ 22/3/96 بنده را مورد ضرب و شتم قرار داده و از منزل بیرون نمود که در این راستا پروندهای تحت کلاسه 96099856001576 در حال رسیدگی میباشد. جهت گفتگو و پایان دادن به اختلاف برای مراجعت به منزل اقدام نمودم ولی متوجه شدم قفل درب آپارتمان عوض شده است، با پلیس110 تماس گرفتم، مراتب توسط ایشان صورتجلسه گردید و شهودی در محل حضور داشتند، لذا با اعلام شکایت پیگرد قانونی مورد استدعاست.
پرونده جهت تحقیقات بیشتر به کلانتری ارجاع میشود.
7- اظهارات شاکی در کلانتری:
اینجانب ز.ا در خصوص شکایت خود مبنی بر ممانعت از حق و ترک انفاق علیه ع.ا.ا به استحضار میرسانم، ایشان همسرم است و به بهانههای واهی سر ناسازگاری داشته و در مورخه 22/3/96 بنده را مورد ضرب و شتم قرار داده و از منزل بیرون کرده که این نیز در راستای پروندهای در حال رسیدگی میباشد. برای پایان اختلاف جهت گفتگو به منزل برگشتم ولی قفل تغییر کرده بود. موضوع را با پلیس110 مطرح نمودم و صورتجلسه شد و شهود هم در محل حاضر بودند.
سوال: تمایل الزام به پزشکی قانونی دارید؟ جواب: خیر
سوال: شاهد دارید؟ جواب: بله
سوال: ذیل اظهارات خود را چگونه گواهی مینمایید؟ جواب: امضاء میکنم
8- اظهارات متشکیعنه در کلانتری: ع.ا.ا
سوال: شکایت شاکی برای شما قرائت شد. دفاع خود را بنویسید؟
جواب: در مورد تعویض قفل، از طرف باجناقم مورد تهدید قرار گرفته بودم و چند مورد صدای مشکوک شنیده بودم، به همین دلیل چند روز قبل قفل را عوض کردم. اکثر اوقات منزل هستم و اگر ز.ا آمدند و من نبودم، تلفن مرا دارند. ضمناً چند روز قبل با کلید خودشان آمدند و لوازم را بردند همراه پدرشان.
همچنین بار دوم قانونی عدم تمکین گرفتم.
در مورد هزینهها تا تاریخ 28/3/96 در منزل رفت و آمد کردهاند، در 26/3/96 مبلغ 10 میلیون ریال واریز کردم و قبل از آن به طور دوستانه خواستههای ایشان را برآورده کردم، لیست موجود است. هیچ توهین و ضرب و شتمی نداشتهام.
درگیریها از سال قبل متناوب بوده و ز.ا هم خودرو، حقوق، و آپارتمان مرا توقیف کرده است. منکر پرداخت مهریه نیستم و قبولش دارم.
9- اظهارات شاهد در کلانتری:
1- ب.قدرتی فرزند شاکی: ع.ا.اسکندری همسر مادرم را از خانه بیرون کرد، اکنون پرونده در شعبه خانواده شورای حل اختلاف در حال رسیدگی است. مادرم برای گفتگو به منزل رفته بود و متوجه شد قفل عوض شده، با پلیس110 تماس گرفتیم و صورتجلسه شد. هماکنون من، مادرم، خواهر و برادرم در خانه پدربزرگم هستیم.
10- پرونده به دادیاری ارسال میشود. خانم ن.ا طی لایحهای خود را وکیل ز.ا معرفی میکند:
دادیاری محترم ش.226:
اینجانب ن.ا طبق وکالتنامه پیوست به شماره 376633، خود را وکیل ز.ا در پرونده کلاسه 960746 معرفی میکنم. استدعا دارم دستورات لازم صادر فرمایید.
دادیاری دستور ضمیمه لایحه به پرونده را به دفتر میدهد.
دادیاری برگه احضار جهت حضور متهم برای تعقیبات صادر مینماید.
11- ابلاغ به متهم، دلیل عدم پاسخگویی منزل، برابر ماده 70 ق.آ.د برگه احضاریه چسبانده شده است.
12- برگ بازجویی دادسرا:
در تاریخ 3/5/96 طرفین، شاکی ز.ا با وکیل ن.ا، و متهم ع.ا.ا حاضر بودند.
خطاب به متهم: آیا قبول دارید خانم ابو ترابی را کتک زدید؟
جواب: قبول ندارم.
سوال: درباره گواهی پزشکی توضیح دهید؟
جواب: قبول ندارم، الکی است.
خطاب به شاکی: اظهارات متهم را شنیدید؟
جواب: ایشان دروغ میگوید، مرا زد و هل داد که خوردم به جالباسی.
سوال: آیا متهم هزینه زندگی را میدهد؟
جواب: بله
سوال: پس چرا شکایت ترک انفاق کردید؟
جواب: نفقه فرزندانم را نمیدهد.
سوال: آیا فرزندان مشترکاند؟
جواب: خیر، اما متهم تعهد داده بود که نفقه آنها را بدهد.
سوال: چرا قفل تغییر کرد و کلید داده نشد؟
جواب: حاضر هستم الان کلید بدهم.
وکیل شاکی ن.ا اظهار میدارد:
در خصوص شکایت موکل مبنی بر ضرب و شتم، ممانعت از حق و ترک انفاق، اعلام مینماید: پیرو اختلافات و ناسازگاری ع.ا.ا نسبت به هزینهها و نفقه جاریه موکل و فرزندان در مورخ 22/3/96 اقدام به ضرب و شتم موکل شده که توسط پزشک قانونی گواهی شده و پس از آن موکل توسط متهم از منزل بیرون شده و شهود نیز شهادت میدهند. با توجه به ماده 53 ق.ح.خ (قانون حمایت خانواده) و ماده 690 و 714 ق.م.ا و همچنین ماده 265 ق.آ.د.ک تقاضای صدور قرار جلب به دادرسی دارد.
13- پس از مدتی طرفین سازش مینمایند و شاکی درخواست ترک تعقیب متهم را میدهد، دادیاری با توجه به اینکه جرایم قابلیت گذشت دارند طبق ماده 79 ق.آ.د.ک قرار ترک تعقیب صادر و دادستان موافقت میکند.
14- قرار تأمین برای متهم، قرار کفالت با مبلغ 100 میلیون ریال صادر میشود. پس از مدتی شاکی مجدداً درخواست تعقیب مینماید و متهم احضار و تحقیقات انجام میشود. دادسرا در 18/5/96 با اعلام ختم تحقیقات قرار جلب به دادرسی صادر میکند.
15- قرار جلب به دادرسی:
در خصوص شکایت ز.ا با وکالت ن.آ علیه ع.ا.ا با وکالت م.ع.ذ دائر بر ممانعت از حق و ایراد ضرب عمدی با توجه به دلایل:
۱- گزارش مرجع انتظامی
۲- اظهارات گواهان
۳- اقرار ضمنی متهم
۴- گواهی پزشکی قانونی
بزهکاری متهم محرز است و مستند به مواد 714 و 690 ق.م.ا، 265 ق.آ.د.ک قرار جلب به دادرسی صادر میگردد.
در خصوص شکایت ترک انفاق، شاکی صراحتاً اظهار داشته متهم هزینههای ضروری را پرداخت میکرده، اتهام وارد نیست.
در خصوص توهین، دلیل در پرونده موجود نیست لذا قرار منع تعقیب صادر میشود.
16- کیفرخواست:
ع.ا.سکندری با قرار کفالت متهم به ممانعت از حق و ایراد ضرب عمدی ز.ابوترابی طبق مستندات پرونده میباشد. به استناد مواد 69 و 714 ق.م.ا و قانون حمایت خانواده و گزارشات موجود قرار صدور حکم مجازات درخواست شده است.
17- مراتب برای دادگاه کیفری دو ارسال و وقت دادرسی تعیین و ابلاغ شد، همچنین نماینده دادستان نیز دعوت شد.
به تاریخ 11/9/96 در وقت مقرر جلسه در ش.140 ک.2 … تشکیل است. ملاحظه میگردد شاکی ز.ابوترابی به همراه وکیل محترم ن.آذری نیک و متهم ع.ا.اسکندری به همراه وکیل محترمشان م.ذاکری حضور دارند. پس از تفهیم ماده 94 قانون آئین دادرسی کیفری به ایشان:
شاکی اظهار میدارد که من برگشتم خانه از خانه مامانم برگشتم و رفته بودم کمک. وقتی برگشتم بعد از یک ساعت ایشان یک مقدار جر و بحث کرد و بعد طبق حرف و حدیث مالی قبل شروع کرد به زدن من و من را از خانه بیرون کرد.
من هم توی کوچه بودم و به پدرم و پسرم زنگ زدم و آنها آمدند. ایشان هم من را زده و از خانه بیرون کرده، هم رفته حکم تمکین گرفته. من کوتاه آمدم و رفتم برای زندگی که ایشان قفل درب را عوض کرده.
وکیل شاکی اظهار میدارد: بسمه تعالی، با کسب اجازه از محضر دادگاه، احتراما اینجانب ن.آذری نیک وکیل ز.ابوترابی شاکیه در پرونده کلاسه مطروحه توکیلا، معروض میدارم موکل همسر دائمی و شرعی ع.ا.اسکندری میباشد. یکی از شرایط مندرجه در سند نکاحیه این بوده که مشارالیه میبایست مخارج و نفقه دو فرزند ز.ابوترابی را پرداخت نماید که متشکیعنه به این تعهد خود عمل نکرده است و دائماً به خاطر همین مسئله در منزل مشاجره صورت میگرفته است. در مورخه 22/3/96 با موکل پرخاشگری مینماید و سپس مبادرت به ضرب و شتم ایشان مینماید که گواهی پزشکی قانونی و اظهارات مشهود مؤید این مسأله میباشد. ایشان اظهار داشته من ضرب و شتم نداشتهام بلکه فقط از خودم دفاع کردهام و سپس عنوان مینماید چون اثری در بدنم نبود به پزشکی قانونی نرفتم. خوشبختانه ریاست محترم مستحضر هستند چگونه میشود متصور شد فردی که از خودش دفاع کرده و ادعا داشته مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هیچ آثاری روی بدنش باقی نمانده ولی به گونهای دفاع کرده طرف مقابل دارای چندین کبودی بر روی بدنش به جا مانده و این خود دلیلی است بر دفاع غیرموجه ایشان و اظهارات کذب در این مورد. و در خصوص تمکین و ممانعت از حق به استحضار میرساند متعاقب ایراد ضرب و شتم عمدی و بیرون کردن موکل از منزل، ایشان به جای دلجویی و صلح و سازش مبادرت به طرح دعوای تمکین مینماید و وقتی که موکل قصد جلوگیری از تنش بیشتر داشته و به منزل مشترک مراجعه مینماید متوجه میگردد قفل درب عوض شده که صورتجلسه پلیس 110 و شهود و اقرار خود مشارالیه در پرونده و اظهارات مؤید این مطلب است و موکل شرایط تمکن را نداشته و با این موضوع مواجه میگردد.
در حال حاضر نیز مشارالیه از منزل مشترک نقل مکان کرده و در مورخه 4/8/96 آپارتمان که استیجاری بوده مسترد نموده و دیگر مقدمات و شرایط تمکن فراهم نیست. حال با توجه به مطالب فوق و نظر به اینکه رفتار و عمل متشکیعنه مصداق بارز ممانعت از حق و ایراد ضرب و شتم عمدی میباشد و این امور را از روی عمد و اراده و توأم با قصد مرتکب شده است و استفاده از حقوق موکل را غیرممکن نموده است، تقاضای رسیدگی و صدور حکم شایسته را دارم.
خطاب به متهم: اتهام شما ایراد صدمه عمومی و ممانعت از حق میباشد، چه دفاعی دارید؟
جواب: ما سال قبل هم با ایشان این مشکلات را داشتهایم. ۵ سال است با ایشان زندگی میکنم، دو تا بچه خانم از همسر قبل است و با ما زندگی میکنند. آن شب دیدم نمیآید خانه و زندگی و هر وقت دوست داشت میآید و سر همین قضیه به مشکل خوردیم. من یک پیامک برای او فرستادم که بیاید و زندگی کنیم. آمد جلوی من و شروع به جنجال کرد و شروع به پرخاش و توهین کردن و توی گوشم زد. من فقط از خودم دفاع کردم، دستش را گرفتم و از خود فاصله میگرفتم که آسیب نبینم و بعد از آن رفت از خانه بیرون و با باجناقم آمد و من را گرفت و کتک زد. من چون باجناقم تهدید کرده بود قفل درب را عوض کردم.
سؤال: اتهامات فوق تفهیم میگردد. به عنوان آخرین دفاع چه میگویید؟
هیچ زدن و کتکی در کار نبوده، من فقط از خودم دفاع کردم و از خودم عکسالعمل نشان دادم.
وکیل متهم در مقام دفاع اظهار میدارد: باسلام و صلوات بر محمد و آل محمد و ریاست محترم شعبه و با کسب اجازه به استحضار میرساند ادعای شاکی پرونده کذب محض و صحت ندارد. نامبرده پنج سال است با موکل ازدواج نموده و هزینههای شاکی و فرزندان وی را هم تأمین و دریافت نموده است. پس از پنج سال اقدام به صدور اجراییه و دریافت مهریه نموده و زمانی که مهریه تقسیط و اولین قسط آن را دریافت مینماید اقدام به استرداد جهیزیه نموده که با توافق جهیزیهاش را هم میبرد و سپس منزل را ترک مینماید و پس از دو ماه از ترک منزل اقدام به طرح دعوای صوری مینماید تا بتواند دلیل برای طلاق خود بتراشد که متاسفانه ایراد ضرب و جرح و ممانعت از حق را مطرح مینماید که دلایل کیفرخواست گزارش مرجع انتظامات و شهادت شهود اعلام گشته که مرجع انتظامی که شاهد و ناظر ضرب و شتمی نبوده است و دلیل تعویض قفل هم تهدید شوهرخواهر شاکی بوده است و شهادت پدر شاکی و فرزند همسر دیگری نمیتواند دلیل و شهادت برای ادعای وی باشد. ضمن اینکه رفتار شاکی موید این ادعاست که نمیخواهد با موکل زندگی کند و صرفاً دنبال حربهای برای طلاق است چون مهریه را هم ماهانه از موکل دریافت مینماید، لزومی برای ادامه زندگی با موکل را نمینماید. لذا استدعا دارد به علت عدم وجود دلیل و مدارک که شهادت موکل را تأیید کند، درخواست برائت موکل را دارم.
دادگاه ختم رسیدگی را اعلام میدارد.
با توجه به اینکه شخص بزهدیده (ز.ا) از بزهکار (ع.ا.ا) شکایت کرده، بنابراین شاکی ذینفع بوده و مشتکیعنه نیز شوهرش میباشد و هر دو بهدرستی تعیین شدهاند.
شاکی (ز.ابوترابی) دو عنوان مجرمانه ممانعت از حق و ترک انفاق را به متشاکیعنه (ع.ا.ا) نسبت داده و در شرح شکواییه به ضرب و شتم عمدی نیز اشاره کرده است.
هر سه مورد جزو جرایم قابل گذشت هستند.
در هر سه مورد، آگاهی و قصد ارتکاب وجود داشته؛ مثلاً متشاکیعنه باید بداند رفتارش نسبت به یک انسان زنده است و باعث آسیب یا محرومیت از حق میشود و قصد انجام آن عمل یا نتیجه را داشته باشد.
بعد از شکایت، پرونده توسط دادیاری برای تحقیقات به کلانتری ارجاع شد. پس از اخذ اظهارات شاکی و شاهد (فرزند وی)، پرونده به دادسرا ارسال شد و نامه معرفی پزشکی قانونی صادر گردید. متهم (ع.ا.ا) احضار و پس از تفهیم اتهام و آخرین دفاع، قرار کفالت ده میلیون تومانی صادر و پذیرفته شد. بهواسطه اقرار ضمنی متهم (دفاع از خود) قرار جلب به دادرسی برای ضرب و جرح و ممانعت از حق، و در ترک انفاق قرار منع تعقیب صادر و به تأیید دادستان رسید و کیفرخواست صادر شد و پرونده به دادگاه رفت.
دادگاه پس از بررسی پرونده و دستور تعیین وقت، طرفین (ز.ا و ع.ا.ا) را جهت حضور در جلسه دعوت کرده است.
تشریفات مانند تذکر درباره اعلام صحیح نشانی، مراقبت در اظهارات و تخفیف مجازات، در عمل در دادسرا و دادگاه رعایت نشده و فقط به صورت فرم بوده است.
با توجه به اقرار شاکی (ز.ا) مبنی بر پرداخت هرچند کم نفقه توسط متهم (ع.ا.ا)، قرار منع تعقیب صادر شده که مورد اعتراض قرار نگرفته است.
متهم (ع.ا.ا) در خصوص ضرب و جرح، ضمنی اقرار به ارتکاب جرم کرده و طبق ماده 171 و 172 ق.م.ا. یک بار اقرار برای اثبات جرم کافی است. به استناد ماده 714 ق.م.ا. که برای صدمات منجر به تغییر رنگ یا ورم دیه مقرر ساخته، متهم به پرداخت دیه محکوم شد و باید ظرف یکسال پرداخت کند.
در خصوص ممانعت از حق نیز با توجه به الزام به تمکین زوجه (ز.ا)، رأی بر برائت متهم صادر شده که صحیح و قانونی است.